جدول جو
جدول جو

معنی سر او - جستجوی لغت در جدول جو

سر او
آب خزانه ی دوم حمام های قدیم که جهت آب کشیدن در خزانه آبگیری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
مرکّب از: بر + او، علیه کسی. به زیان کسی. ضد او
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ ئو)
نام رودخانه ای است که شهر اوده در کنار آن رودخانه واقع است در هندوستان. (از برهان) (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
اول. پادشاه کشورگشای آشور است. وی در حدود یکهزارویکصد سال پیش از میلاد مسیح از کوه زاگروس گذشته به سرزمین ماد تاخت، و قبایل آنجا را پراکنده و پریشان ساخت. (از فرهنگ ایران باستان ص 103). پادشاه آشور در قرن 12 قبل از میلاد وی کماژن را فتح کرد و به ارمنستان قشون کشید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به لاروس و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 52، 128، 129 و مزدیسنا و دایره المعارف فارسی ذیل کلمه تیگلت پیلسر شود
لغت نامه دهخدا
فرزند اوردونیو و برادر آلفونس چهارم از فرمانروایان اسپانیا بود و در سال 927م، از طرف برادر بحکومت لیون منصوب گشت و برخی از خویشاوندان خود را که بمخالفت با وی برخاسته بودند مغلوب کرد و بچشم آنان میل کشید، او با مسلمانان جنگهای بسیاری کرد و نیز مادرید را بتصرف درآورد، حکومت وی تاسال 950م، ادامه داشت، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کالسر اولیتک
تصویر کالسر اولیتک
فرانسوی سنگ آهک تخمی
فرهنگ لغت هوشیار
آب گل آلود و تیره
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک مفصل خوردن، آب کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی
آب سرد
فرهنگ گویش مازندرانی
سرآب، برخورداری اسنان و مزرعه از اولین بخش آب، زمینی که آبش به طور مستقیم از نهر اصلی تأمین گردد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک آستین
فرهنگ گویش مازندرانی
سرآبیار، سر میراب
فرهنگ گویش مازندرانی
این طرف آن طرف، تغییر عقیده پیدا کردن، این جا آن جا
فرهنگ گویش مازندرانی
آب بر آتش ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی